Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


رمـــــــــانــــخــــانـــه

Bedonesharh

پـــــــــــرواز را تمرین میکنم...

میخواهم این بار من آن پرنده ی رفتنی باشم ...

بگذار آنها پروازم را به خاطر بسپارند!

خســــــته امــ از این هــمـــه
خــواســتن هایــی که داشتنــ نمیشوند!


لعنــــــت به همه ضرب المثل های

جهان که هروقت لازم شان داری،

برعکس از آب درمی آینــــــــد...

مثلا همین حــالا که من تو را میخواهم

و طبق معمول،خواستن نتوانستن استـــــــ.....


همیشه سخت ترین جای ِ کار اینه که،‌

تظاهر کنی که هیچی نشده…

خدا به من اجازه داده

فقط ... از دور یواشکی دوست داشته باشم!

همین ...

بغض

یعنی نرو!

بفهـــــــــــم . . . !


چه کسی ... برای عشق بازیه ما ...

شعر اتل متل را خواند ...

که به راحتی پاهایت را از زندگیم بر چیدی؟

حالا من ماندم و دو پایم...

که انتظار پاهایت را میکشند!


تنها نشسته ام

با قطره اشکی در گوشه چشمم.

دل گیر از همه به دل مانده ها!!!

اما هیچوقت گدای عشق نبودم و نمیشم.

وقتی فقط می توانی بگوی،

هرچه بادا باد ...

حتی اگر ،

دل کوه را هم داشته باشی،

گریه ات می گیرد


عشق یعنی به کسی اختیار بدی که نابودت کنه

اما اعتماد کنی که این کارو نمی کنه ...!

 

آنقـــدر محـــال شـده ای

کـه دیگـــر تــــو را . . .

آرزو هــم نمیکـــنم . . .!

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

این روزها تلخ شده ام!

تلخ تر از زهرمار!!!

به یاد روزهای خوبم

مدارا کن..

به رویم نیار!!!

 

یه وقتایی هست

میبینی فقط خودتی و خودت ... !

دوســـت داری ،

همـــدرد نداری ...

عشــق داری ،

تکـــیه گاه نداری ...

مثل همیشه ؛

هــمه چی داری و هــیچی نداری!!

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

 

ممنون از همراهیتون.

خیلی ممنونم که تنهام نذاشتین.

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

ایـטּ روزها

بـُغض دارم

گریہ دارم

آه دارم ...

تا دلت بخواهد بازیگر خوبے شده ام

مے خندم (!)

حتّے خودم هم باورم مے شود که مـטּ خوبم !

خوب ِ خوب (!) ...

 

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

هی فلانی...رفتن حق همه ی آدمهاست

فقط خواستم بدانی اگر مانده بودی

شاید نوشته هایم رنگ غم نداشت!


شاید آرام تر میشدم

فقط و فقط ........ اگر میفهمیدی.....

شعرهایم به همین راحتی که می خوانی

نوشته نشده اند!

اینجا صدای ِ پـا زیاد می شنوم ...،

امّا هیچکدام تو نیستی...


"دلم" ...،

خوش کرده خودش را به این فکر ،

که شاید "پابرهنه" بیایی ...

دست به سیاه و سفیدِ خاطراتت نمی‌زنم...

ببین چه ماهرانه گرد گیری می‌کنم جای

خالیت را ..شاید روزی بر گردی...!

 

 
 
دستم به تو که نمی رسد،

فقط حریف واژه ها می شوم !

گاهی،هوس می کنم،

تمام کاغذهای سفید روی میز را،

از نام تو پرکنم …تنگاتنگ هم،

بی هیچ فاصله ای !!

از بس،که خالــی ام از تو …از بس،

که تو را کـم دارم …آخر مگرکاغذ هم،

زندگی می شود ؟
 


شعر .. کلاهی ست که بر سرم می گذارم !

تا روزهای سرد بی تو... سرم را گرم کند !

 

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |


نیستـــــی ...

آن هم درست زمانی که بایـــد باشـــی!

گاهی بدونِ بغض و گریه ...

باید قبول کنی فراموش شدی ....

به هـزار بهــانه میشد بمـانی ..

ولی به یک بهــانه رفتــی !

__ عاقبت __

 

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

 

من

دهقان فداکاری شده ام ...

که تمام وجودش را به آتش کشیده، روبرویت ...

و تو قطاری که حتی ...

چشم ِ دیدن مرا ... ندارد ...!

 

آن یوسفی که به کنعان بازگشته بود

استثناء بود!
 
تو غمت را بخور دلم. . .

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

گاهی اوقات باید

بگذری .. و بگذاری .. و بروی

وقتی می مانی و تحمل می کنی

از خودت توی نظرش
 
یک احمقه مارمولک می سازی !!
 
 
وقتي از همه دنيا ناراحتم

فقط با فكر كردن به تو آروم مي شم

اما وقتي تو ناراحتم مي كني

همه ی دنيا هم نمي تونه آرومم كنه!
 
 
 

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت13:3توسط Sina | |

   می روم اما مــرا بـا اشــک هــمراهی مــکن

   بر نخواهم گشت دیـگر معذرت خواهی مــکن

   من که راضی نیستم ای شمع گریان تر شوی

    با من آتش گرفته ، هر چه می خواهی مکــن

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

      امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

  آخــر ای مـــاه تو هم درد من مسکینی

        باغـــــبان خـار ندامت به جـگر می‌شکند

    برو ای گــل که سزاوار همان گلچــینی

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

    برایـــت آرزو کـــردم که باشــی تا ابــد باقــــی

    ندانستم که خواهی شد تو روزی بر دلم داغی

    برایـــت آرزو کــــردم که باشــی تا ابــد یــــادم

   ندانـــستــم که قلــــبم را به پایت بر فــنـا دادم

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

    اگر از عشـق ز من پرسد کسی

    مـــن بـه او خــــواهــــم گــفت

    دختــــری خــار گل ســـرخ ندید

    دســــــــــت او زخــــــمی شـد

    باز هــــــم عاشــــــــــق مـــاند

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

   شـــبانه با من عاشــق نخوان شعـر جدایی را

  به یـــاد آور فقـــط یـک بـار تــو روز آشــنایی را

   همان روزی که گشتم عاشق چشمان پـاک تو

    نمی دانسـتم اکـنون می نـــوازی بی وفایی را

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |


     آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست

     حــــال وقتـــی به لـــب پنجره می آیی نیـست

     خـــواستم با غــــم عشـــقش بنویسم شعری

    گفــــت: هــــر خواستنی عـــین توانایی نیست

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

   مادر ای پــــرواز نرم قاصـــدک

مادر ای معنای عشق شاپرک

ای تمــــام ناله هایــــت بیصدا

        مـــــادر ای زیبا ترین شعر خدا

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

 

     گرچه او مرهــــم نشد بر زخم های قلب من

     روی زخم کهنه ام مُشتی نمک پاشید و رفت

     گـریه هایـــش را درون بقـچه ای پیچــیده بود

     وقــت رفتــن با لبی خندان مرا بوسـید و رفت

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

   کوچه کوچه بغض هایم شد مســــیر رفتنش

   هق هق این کودک احساس را نشنید و رفت

     دفتــر غـم های من در پیش چشمش باز بود

     خاطرات تلخ و شیرینی به من بخشید و رفت

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

  آمد از باغ نگاهــم برگ سـبزی چید و رفت

   واژه امــید از چـــشمان من دزدید و رفـت

         او که عمری با غزلهای دلم خــو کرده بود

     عاقبت از ایل چشم شاعرم کوچید و رفت

+نوشته شده در یک شنبه 11 تير 1391برچسب:,ساعت11:49توسط Sina | |

" قسمتـــــ آخـــــــــــــــــــر
ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت10:8توسط Sina | |

بخــــــــــــش ششم
ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت10:8توسط Sina | |

بخــــــــــــش ششم
ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت10:8توسط Sina | |

بخــــــــــــش پنجــــ م

 


ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت10:6توسط Sina | |

ادامه ی بخش چهارم
ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت10:5توسط Sina | |

ادامهـ ی بخـ ـــــــش چهارمـ


ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت10:2توسط Sina | |

بخـ ـــــــــــش دومـ :)
ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت9:57توسط Sina | |

" بخـ ـــــــش سومـ "


ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت9:57توسط Sina | |

                   

داستان دختریه که مادرش تو دو سالگی اون و پدرشو ول کرده ، دختری که با وود پول زیاد شدیدا" کمبود محبت داره ! . . . اما هیچوقت به روش نمیاره جز ...........

 

 

" بخـ ــــــــش اول "


ادامه مطلب...

+نوشته شده در جمعه 26 خرداد 1391برچسب:,ساعت9:46توسط Sina | |

ﺭﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﻣﺎﻥ. ﻧﺮﮔﺴﯽ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﮕﻮ ﻣﺎ ﻋﻘﺒﯿﻢ!!!!!!!! ﻗﺴﻤﺖ ۱۹ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ.........
ادامه مطلب...

+نوشته شده در سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,ساعت12:47توسط Sina | |

ﺭﻣﺎﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﺍﯾﻦ ﺭﻣﺎﻥ. ﻧﺮﮔﺴﯽ ﺑﺎﺯﻡ ﺑﮕﻮ ﻣﺎ ﻋﻘﺒﯿﻢ!!!!!!!! ﻗﺴﻤﺖ ۱۹ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ.........
ادامه مطلب...

+نوشته شده در سه شنبه 23 خرداد 1391برچسب:,ساعت12:47توسط Sina | |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد